تسلیت سالروز زلزله رودبار زیتون
آخرین شب بهار بود. آخرین شب زندگی بیش از ۳۵ هزار نفر از مردمانی که شب را به امید صبح به خواب رفته بودند و چه آشفته خوابی شد.
آخرین شب بهار بود. آخرین شب زندگی بیش از ۳۵ هزار نفر از مردمانی که شب را به امید صبح به خواب رفته بودند و چه آشفته خوابی شد.
ساعت ۳۴ دقیقه بامداد ۳۱ خرداد ۶۹ زمین قهر کرد، روی برگرداند، لرزید و چه داغ ها که از قهر زمین بر دل ها ماند و خبر زلزله ۶۰ ثانیه ای منجیل و رودبار، سر خط اخبار شد.
وسعت محدوده زلزله زیاد بود. استان های تهران، آذربایجان شرقی، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان و کردستان هم لرزش زمین را حس کردند و طارم علیا در زنجان نیز خسارت دید. شهرهای گیلان نیز به وضوح لرزش زمین را حس کردند و حتی در برخی شهرها خسارات جانی و مالی نیز پیش آمد. همه شنیدند و خواندند که رودبار و منجیل با خاک یکسان شد اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟
سالها از فاجعه زلزله رودبار می گذرد. شاید امروز خیلی ها اصلا خاطرشان نباشد که ۳۱ خرداد ۶۹ چه اتفاقی رخ داده اما مردم رودبار از همان سال تا به امروز، ۳۴ دقیقه بامداد ۳۱ خرداد را فراموش نکرده اند و هنوز هم آخرین شب بهار برایشان معنای دیگری دارد. هنوز هم این شب رنگ غم دارد و بوی خاک آغشته به خون می دهد و نوای «برمه لالا»- نوای حزن انگیز محلی مردم رودبار که در زمان غم و اندوه سر می دهند- در فضا جاری است.
به قلم مریم قاضی زاده